به گزارش راهبرد معاصر؛ اخیرا مقامهای آمریکایی و کشورهای عربی اعلام کردند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در پی ایجاد ائتلافی امنیتی و سیاسی با کشورهای عربی همپیمان است تا جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرد. این کشورها شامل شش کشور عربی خلیج فارس، یعنی عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان، کویت، و همینطور اردن و مصر هستند. همچنین اعلام شده که قرار است در اوایل پاییز 97 نشست مشترک این کشورها در پایتخت آمریکا برگزار شود. خبرگزاری رویترز از قول چند منبع نوشته است که هدف کاخ سفید از تشکیل چنین ائتلافی، همکاریهای عمیقتر بین این کشورها در زمینه دفاع موشکی، آموزش نظامی، مبارزه با تروریسم و دیگر مسائل مانند تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک این کشورهاست. نام اولیهای که به این ائتلاف داده شده، مسا، مخفف عبارت "ائتلاف راهبردی خاورمیانه" است. طبق اعلام کاخ سفید، ایده ائتلاف با "شرکای آمریکا در منطقه"، چندین ماه است که در دست بررسی بوده است. سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در این مورد اعلام کرد، "مسا مانند یک خاکریز در مقابل تجاوز، تروریسم و افراطگرایی از طرف ایران خواهد بود و به خاورمیانه ثبات میآورد." یک منبع مطلع به رویترز گفته است که ایجاد سپر دفاع ضدموشکی آمریکا در این منطقه، یکی از اهداف اصلی این ائتلاف خواهد بود. گمانهزنیها درباره چنین برنامهای بین آمریکا و متحدان عربیاش در منطقه سالهاست که مطرح بوده است. اما این طرح پیش از این با عنوان ناتوی عربی مطرح بوده و از سوی آمریکا پیگری شده است.
پیشینه طرح
ناتوی عربی یا نیروی نظامی مشترک عربی به برنامهای گفته میشود که از سوی مصر و با حمایت عربستان در نشست شرم الشیخ در 28 مارس 2015 مطرح شد و با امضای پروتکل تشکیل آن در سپتامبر همان سال به امضا رسید. اما ایده تشکیل نیروی نظامی مشترک اسلامی به سال 1965 بر میگردد، زمانی که ملک فیصل بن عبدالعزیز حاکم وقت عربستان سعودی کشورهای اسلامی را برای تشکیل نیرویی که بعدها ناتوی اسلامی نام گرفت، دعوت کرد. هدف این نیرو مقابله با نفوذ مارکسیسم به قلمرو اسلامی بود. اگرچه شاه ایران و اردن با این ایده موافقت کردند، اما عملا شرایط لازم برای تشکیل آن فراهم نشد. یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل شورای همکاری خلیج فارس ایجاد یک نیروی نظامی مشترک عربی(سپر جزیره) برای مقابله با جریان انقلاب اسلامی در منطقه در دستور کار کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار گرفت. از آن تاریخ به بعد مسئله ایجاد نیروی نظامی عربی همواره در حد یک ایده باقی ماند. سال 2017 مقامات سعودی به صورت جدیتری این موضوع را پیگیری کردند. ناکامی در ایجاد ائتلاف اسلامی – عربی در تجاوز به یمن و شکست سیاستهای عربستان در عراق و سوریه بیشترین سهم را در احساس نیاز ریاض به تشکیل یک نیروی نظامی اسلامی – عربی داشت.
روزنامه ایندیپندنت در مطلبی اعلام کرد که طرح ناتوی عربی را مصر در سال ٢٠١٥ مطرح کرد، طبق این طرح قرار بود که ٤٠ هزار سرباز از مصر، اردن، عربستان، امارات، مراکش و سودان گردهم آیند اما این طرح به دلیل مشکلات داخلی عقیم ماند. روزنامه وال استریت ژورنال نیزدر گزارشی اعلام کرد که هدف ترامپ در خاورمیانه تشکیل یک پیمان سیاسی- نظامی در خاورمیانه است و این پیمان شامل عربستان، امارات، مصر و اردن خواهد بود. طبق این گزارش، ترامپ این امر را در٢١ می ٢٠١٧ در اجلاس ریاض که رهبران ٤٣ کشور اسلامی در آن شرکت کردند بیان کرد.
علاوه بر این کشورها، کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، مالزی و کشورهای اسلامی آفریقا نیز به این پیمان خواهند پیوست. این به این معنا است که این پیمان ناتوی اسلامی خواهد بود. علاوه بر این در جریان سفر ترامپ به عربستان در خرداد ماه 96 در جریان نشست سران کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با آمریکا توافقی برای ایجاد مرکز مبارزه با تروریسم و تندروی امضا شد. بعد از سفر سال گذشته ترامپ به ریاض، بستن قراردادهای 110 میلیارد دلاری برای فروش سلاح به عربستان، دیدار با مقامات شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای اسلامی از دید بسیاری از رسانه ها، تلاشها برای تشکیل ناتوی عربی به ثمر و نتیجه رسیده است و دلارهای نفتی عربستان و امارات در کنار همپوشانی منافع در بحرانهای منطقهای باعث شده است تا دولت آمریکا در مجامع بین المللی و در بحرانهای منطقه از این دو کشور حمایت کند. اما وجود اختلافات اساسی در میان کشورهای عربی، بحران قطر، بحران سوریه و جنگ یمن باعث شد تا طرح ناتوی عربی را در پرده ای از ابهام قرار دهد. اما در نهایت در تیرماه 97 بار دیگر کاخ سفید از تشکیل نیروی مشترک نظامی عربی البته با عنوانی جدید یعنی پیمان استراتژیک خاورمیانه یا مسا نام برد.
اهداف ناتوی عربی
یکی از مهمترین سوالات در مورد ناتوی عربی مربوط به اهداف آن است. از سال 2015 که دکترین امنیت ملی دولت اوباما مبنی بر اینکه «ثبات دراز مدت در خاورمیانه و آفریقای شمالی مستلزم حضور نظامی فزایندۀ آمریکا خواهد بود. چنین امری از همپیمانان انتظار دارد که به شکل مستقل توان دفاعی خودشان را تضمین کنند.» منتشر شد، طرح ایجاد ناتوی عربی به شکل عملی در دستور کار کشورهای عربی به ویژه عربستان و امارات متحده عربی قرار گرفت.
این دو کشور برای جلب موافقت دیگر کشورهای عرب منطقه به تعریف دشمن و هدف مشترک احتیاج داشتند. در این میان مبارزه با تروریسم و کشورهای حامی تروریسم (ایران هراسی) به عنوان هدف اصلی این سازمان بر شمرده شد.. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی اعلام کرد، تشکیل ناتوی عربی برای مقابله با ایران شبیه به رژیم صدام در زمان ریگان خواهد بود. بر این اساس، موضوع ثابتی که در طول سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه مورد بررسی قرار گرفت «تهدید از سوی ایران» نامیده شده بود. در واقع محور سفر ترامپ به عربستان سعودی معامله 110 میلیارد دلار اسلحه با پادشاه عربستان بود که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا این معامله را کمک به عربستان سعودی در برابر نفوذ و تهدیدات مرتبط با ایران توصیف کرد. طبق گفته واشنگتن پست، ترامپ برنامههای جدیتری برای مقابله با تهدید ایران دارد که مقامات کاخ سفید آن را «ناتوی عربی» نامیدند. متحدان این طرح در ابتدا عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و اردن با پشتیبانی آمریکا و تبادل اطلاعات امنیتی با اسرائیل هستند.
موانع شکل گیری ناتوی عربی
واقعیت این است که تشکیل «ناتوی عربی» در وهله اول یک خیالپردازی به نظر میرسد تا واقعیت. علت این امر نیز به این مسئله بازمیگردد که ما با یک «جهان عرب یکپارچه» با «اهدافی یکسان» مواجه نیستیم، بلکه برعکس، شاهد آن هستیم که کشورهای عربی مختلف بر سر مسائل گوناگون با یکدیگر در حال مناقشه و نزاع هستند. این مناقشه و نزاع به خودیِ خود حاکی از وجود تعارض در منافع و مصالح کشورهای عربی با یکدیگر است. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که امروز کشورهای عربی درقبال تحولات مهم در سوریه، عراق، یمن، لیبی و فلسطین موضع واحدی ندارند و هریک برای تحقق منافع خود در این کشورها تلاش میکنند. لذا بدیهی است که تشکیل ناتوی عربی برای تحقق اهداف سیاسی و نظامی واحد در سایه چنین شرایطی، تنها یک خیالپردازی است.
هرچند که آمریکاییها و متحدان غربی ـ عربی آن از تشکیل سازمانی تحت عنوان «ناتوی عربی» سخن میگویند اما واقعیت مطلب آن است که هدف آنها تشکیل «ناتوی سنی» است. آن ها از این رهگذر به دنبال آن هستند تا از برخی اختلافات ایدئولوژیک میان شیعیان و اهل تسنن به عنوان عامل تحریککننده سنیها علیه «ایرانِ شیعی» بهرهبرداری کنند. این درحالی است که مبنا قرار دادن مباحث دینی در تشکیل یک ائتلاف نظامی عملا مانع بزرگی را در مسیر آن ایجاد کرده است.
مسأله اینجاست که در حال حاضر شیعیان و اهل تسنن در بسیاری از کشورهای عربی به صورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی میکنند. لذا هرگونه اقدام نظامی ناتوی عربی یا همان ناتوی سنی علیه جمهوری اسلامی ایران موجب ایجاد تنش در بسیاری از این کشورها خواهد شد. درهمین ارتباط «یوری زینین» تأکید میکند که پایه و اساس دینی ناتوی عربی عملا آن را به یک ائتلاف بدون آینده تبدیل کرده است. وی میگوید: «امروز شمار زیادی از شیعیان در عراق، یمن، لبنان، بحرین و حتی کشورهایی نظیر امارات و قطر زندگی میکنند. بنابراین خیلی سادهلوحانه است که مبنای تشکیل یک ائتلاف، مباحث دینی قرار گیرد».
دورنمای طرح
اما نکته مهم در مورد طرح آمریکا موسوم به ائتلاف راهبردی خاورمیانه به اعضای آن بر می گردد. طبق اعلام اولیه، 8 کشور یعنی 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه مصر و اردن عضو این پیمان خواهند بود. اما نکته مهم اختلافت موجود بین این 8 کشور است که باعث خواهد شد برخی از آن ها در پیمان همراهی نکنند.
قطر: از یک سو عربستان، امارات، بحرین و مصر از خرداد 96 تمام روابط خود را با قطر قطع کرده و حتی اخیرا پایگاه خبری اینترسپت فاش کرد که عربستان و امارات در تابستان 96 به دنبال حمله نظامی به قطر و تسلط بر این کشور بوده اند. در این شرایط بسیار بعید است که قطر حاضر به همراهی با این کشورها در یک پیمان مشترک نظامی امنیتی باشد.
کویت: کویت نیز پس از جنگ با عراق در دهه 90 میلادی تلاش کرده همیشه خود را دور از جنگ و درگیری نگه داشته و با همه همسایگان رابطه نسبتا مسالمت آمیز داشته باشد. در شورای همکاری خلیج فارس کویت همواره مواضع معتدلی اتخاذ کرده و بسیار بعید است در یک پیمان کاملا تهاجمی عضو شود.
عمان: عمان نیز بازیگری بی طرف است که روابط بسیار دوستانه ای با ایران دارد و هیچ وقت حاضر نخواهد بود با عضویت در پیمان «مسا» ررابطه دوستانه با تهران را به روابط دشمنانه تبدیل کند.
مصر: مصر نیز که رهبر جریان ملی گرایی عرب است به هیچ وجه حاضر نیست تحت فرماندهی عربستان قرار گیرد. در جریان حمله عربستان به یمن، مصر هیچگاه حاضر نشد تحت ریاست عربستان به یمن نیرو اعزام کند.
اردن: اردن نیز در جریان معامله قرن در مورد فلسطین به شدت با عربستان و امارات دچار اختلاف شده چرا که معتقد است که اقدامات ریاض و ابوظبی باعث کنار گذاشته شدن اردن از مسئله فلسطین خواهد بود. بنابراین بسیار بعید است تحت زعامت عربستان در این پیمان نقش آفرینی کند.
به نظر می رسد که ائتلاف استراتژیک خاورمیانه تنها با حضور واقعی و عملی 3 کشور امارات، بحرین و عربستان تشکیل شود.
نتیجه گیری
طرح ناتوی عربی یا ائتلاف استراتژیک خاورمیانه به نظر می رسد پیش از تشکیل با شکست مواجه شده است. در این ارتباط پايگاه اينترنتي روزنامه «الشرق» قطر تصميم آمريکا براي تشکيل پيماني همچون ناتو با کشور هاي عربي را «اقدامي بي نتيجه» دانسته و نوشته « اين پيمان مرده متولد شده است.» چرا که تحقق رویای ترامپ با دو مانع روبرو است:
نخست اینکه هر کدام از اعضای این ائتلاف برای خود اولویتهای دارند. امارات و عربستان نباید مشارکتشان در این ائتلاف، محاصره قطر را تحت تاثیر قرار دهد و برعکس برای قطر نیز ممکن نیست در این ائتلاف شرکت کند تا زمانی که چهار کشور عضو ائتلاف مورد نظر به محاصره قطر ادامه دهند. کشورهایی مثل اردن و مصر نیز نمیپذیرند که در قبال ارتباط با این ائتلاف در میان فلسطینیها جایگاه خود را از دست دهند.
جنبه دوم گرایشی است که هر روز ریشه دارتر میشود اینکه ترامپ شریک قابل اتکا نیست. ترامپ در نزدیک به دو سال حضورش در کاخ سفید ثابت کرد به متحدان واشنگتن بیش از دشمنانشان سخت میگیرد. وی از اتحادیه اروپا انتقاد میکند، نشست سران ناتو را برهم میزند، با رهبر کره شمالی ملاقات میکند و ملاقات با پوتین را بر ملاقات با همتایانش در ناتو ترجیح میدهد. جالب این است در شرایطی سخن از ناتو خلیجی به میان میآید که انتقادات ترامپ از پیمان ناتو اصلی ادامه دارد. حتی اگر ترامپ بتواند همه کشورها را جمع و تشکیل ائتلاف را در رسانهها اعلام کند سرنوشت آن مثل سرنوشت ائتلاف ضدتروریسم خواهد شد که از برگزاری نشستهای صوری و انتشار بیانیههای مطبوعاتی فراتر نرفته است.